مسیری که به ملکوت ختم می شود؛
آلارم عشق و سجده عاشقی
تاریخ انتشار:
۱۴۰۱/۰۷/۲۵در ساعت: ۲۰:۳۹:۵۶
بازتاب ایلام/فاطمه محمدمرادی: پشت دیوار دلم صدایی می آمد و مدام بر در قلبم میکوبید و مرا آزار میداد، دقیقاً مانند زمانی که آلارم ساعت مرا از خواب بیدار میکرد ولی دل را به دریا زدم و در قلبم را با خواب آلودگی بازکردم؛ دیدم خدا بود.
شرمنده ماندم که در حضور خدا با خواب آلودگی سر از سجده بازدارم، اما دیدم خدا گفت: همانکه آمدی و در قلبت را بر روی من گشودی، همین یعنی تو بنده ی منی، تو همان کسی هستی که در نظر خود گناهکار عالمی اما وقتی به من تکیه میکنی همین یعنی تو برای من، پاک ترین عالمی.
از همان روز بود که فهمیدم خدا نه تنها از رگ گردن به من نزدیک تر است، بلکه او در قلب من است. وقتی دیدم احسن الخالقین اینگونه با من روسیاه برخورد کرد، فهمیدم که او عاشق ماست، حتی اگر بر خلاف میلش باشیم.
وقتی می بینیم او آنچنان بخشنده است که گناهانمان را با یک توبه، در سر نماز میبخشد پس ما هم به عنوان یک بنده، همت به خرج دهیم و آن گونه که او میخواهد به زندگی در بهشت نعماتش ادامه دهیم، همان گونه که او بی منت فرزندان زمینی اش را بزرگ تر از هرچه خلق کرده است قرار میدهد، پس ما هم انسان بودنمان را به خلایق دیگر ثابت کنیم.
در سر نماز بندگی در صف اول نماز جماعتش قرار گیریم و در هنگام سجود، آنگونه عطر وجود خدا را حس کنیم که نفهمیم چند ساعت سر بر مهر گذاشته و بزرگیش را از ته دل فریاد زدیم و الگویی باشیم برای بی زبان هایی که با بی زبانی خود، خدایی را ستایش میکنند که از داشته های انسان استفاده میکنند ولی شاکرند.
آری! ما با خواندن نماز میتوانیم دروازه قلبمان را بر روی خداوند باز کنیم و آرزوی محال مان را به خودش بسپاریم تا آن را تبدیل به یک خاطره کند که در دفتر خاطرات وجودمان در صفحه آخر آرزو هایی که خاطره شدند، امضای خدا حک شده باشد و با خط زیبایش بنویسد، محالی وجود ندارد وقتی در کنار منی.
خواستم بگویم که خداوند هم عاشق است زیرا اگر عاشق نبود اینطور و عاشقانه بنده هایش را در آغوش نمی کشید و درِ گوششان زمزمه نمیکرد که تو برای منی و پاک بمان از هر آلودگی و حقا که بهشت جای بحق توست جانم.
آری! اگر عاشق نبود، هیچ وقت مرا لایق چادر گل گلی و سجاده ای معطر از عطر درگاهش نمیدانست که نماز بخوانم و بشنود که بنده اش، عظمت و بخشندگی اش را فریاد میزند و یا لایق نمی دانست، مردی را که لباس سفیدش را با عطر ملایمی خوشبو میکرد که آماده ی شنیدن اذان باشد و سجاده اش را پهن کرده و با خیره شدن به مهر و سجاده به درگاه پروردگارش پناه ببرد.
بلی! او عاشق است، عاشقی که معشوقهاش را صدا میزند و معشوقش با خواندن نماز علاقه اش را ابراز میکند.
آری! هیچ عشقی زیباتر از این نیست که عاشق خالق باشی نه خلق خدا و خوب است که بدانیم مسیر واقعی عشق از جاده نماز می گذرد و به ملکوت ختم می شود.
نویسنده: فاطمه محمدمرادی
منبع: پایگاه خبری تحلیلی بازتاب ایلام